گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
احادیث نماز
جلد دوم

فصل شانزدهم : نماز معصومين (ع )


آيات :
76 - نماز، اولين فرمان به موسى (ع )
اننى اناالله لااله الا انا فاعبدنى و اقم الصلوة لذكرى
من الله هستم و معبودى جز من نيست ، مرا پرستش كن و نماز را براى ياد من به پادار. (سوره طه ، آيه 14).
77 - اسحاق و يعقوب (ع ) و نماز
و وهبنا له اسحق و يعقوب نافلة وكلا جعلنا صالحين وجعلناهم ائمة يهدون بامرنا واوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلوة و ايتاء الزكوة و كانوا لنا عابدين
ما به ابراهيم اسحاق و فرزند زاده اش يعقوب را عطا كرديم و همه را صالح و شايسته و لايق مقام نبوت قرار داديم ، و آنان را به پيشوايى خلق برگزيديم تا مردم را هدايت كنند، و هر كار نيكو را از انواع عبادات و خيرات مخصوصا اقامه نماز و اداى زكات رابه آنان وحى كرديم و ايشان براى مابندگان سر به فرمان بودند. (سوره انبياء، آيات 72، و 73).
78 - نماز حضرت زكريا (ع )
هو قائم يصلى فى المحراب :
حضرت زكريا (ع ) در محراب ايستاده مشغول نماز بود. (سوره آل عمران ، آيه 38).
79 - حضرت شعيب (ع ) و نماز
قالو يا شعيب اصوتك تاءمرك ان نترك ما يعبد اباؤ نا او ان نفعل فى اموالنا مانشاء انك لانت الحليم الرشيد
گفتند: اى شعيب ! آيا نمازت تو را دستور مى دهد كه ما آنچه را پدرانمان مى پرستيدند، ترك گوييم و آنچه رامى خواهيم در اموالمان انجام ندهيم ؟ تو مرد بردبار و رشيدى هستى . (سوره هود، آيه 87)
80 - نماز در آيين حضرت عيسى (ع )
واوصانى بالصلوة والزكوة ما دمت حيا
عيسى گفت : خداوند به من سفارش كرده تا زنده ام نماز و زكات را به پاى دارم . (سوره مريم ، آيه 31).
81 - پيامبر اسلام (ص ) ونماز
فسبح بحمد ربك و كن من الساجدين ، و اعبد ربك حتى ياءتيك اليقين :
و به ستايش پروردگارت تسبيح كند (و از نمازگزاران باش ) و دايم به پرستش وعبادت خداى خود مشغول باش تا لحظه مرگ تو فرا رسد. (سوره حجر، آيات 98 - 99)
82 - دعوت رسول الله صلى الله عليه و آله به نماز شب
و من الليل فتهجد به نافلة لك عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا
پاسى از شب را از خواب برخيز و قرآن (و نماز) بخوان . اين يك وظيفه اضافى براى توست تا پروردگارت تو رابه مقامى در خور ستايش برانگيزد. (سوره اسراء، آيه 79)
83 - زكات دادن در حال نماز
انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤ تون الزكوة و هم راكعون :
سرپرست و ولى شما خدا ورسول او است و مؤ منانى كه نماز به پاداشته و در حال ركوع به بى نوايان زكات مى دهند. (سوره مائده ، آيه 55).
احاديث :
905 - نماز حضرت ابراهيم (ع )
فى عدة الداعى :
روى ان ابراهيم - عليه السلام - كان يسمع تاءوهه على حد ميل حتى مدحه الله بقوله : ان ابراهيم لحليم اواه منيب وكان فى صلوته يسمع له ازير كازير المرجل و كذلك يسمع من صدر سيدنا رسول الله - صلى الله عليه و آله - مثل ذلك و كانت فاطمة - عليهاالسلام - تنهج فى الصلوة من خيفة الله .
روايت شده كه صداى آه و زارى ابراهيم (ع ) از فاصله يك ميلى (چهارهزار ذراع ) شنيده مى شد، تا آن حد كه خداوند وى را به اين كلام ستود و فرمود: (همانا ابراهيم ، بردبار، بسيار آه كشنده و انابه كننده به سوى خدا بود)در نماز صدايى مانند صداى ديگ شنيده مى شد و فاطمه (س ) در نماز از خوف خدا از حاى عدى خارج مى گرديد وفس وى به شماره مى افتاد. (مستدرك الوسائل ، كتاب الصلوة ، باب 2، حديث 15).
906 - خشوع پيامبر خدا (ص ) در نماز
كان النبى -صلى الله عليه وآله - اذا قام الى الصلوة يغير وجهه خوفا من الله .
رسول خدا -صلى الله عليه وآله - هرگاه كه به نماز مى ايستاد، صورت مباركش خوف از خداوند متعال دگرگون مى شد. (بحارالانوار، ج 84، ص 248).
907 - نماز اول وقت پيامبر (ص )
عن عائشة قال : كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - يحدثنا ونحدثه فاذا حضرت الصلوة فكانه لم يعرفنا و لم نعرفه اشتغالا بعظمة الله .
پيامبر خدا (ص ) با ما سخن مى گفت و ما با وى سخن مى گفتيم ، چون هنگام نماز فرا مى رسيد، پيامبر خدا (ص ) به سبب توجه به عظمت حق تعالى ، چنان مى نمود كه گويى ما را نشناخته و ما او را مى شناسيم . (محجة البيضاء، ج 1 ص 350)
908 - رسول خدا -صلى الله عليه وآله - و ذكر قنوت
قال الصادق - عليه السلام -
وكان رسول الله -صلى الله عليه وآله - يستغفر الله فى الوتر سبعين مرة و يقول : هذا مقام العائذ بك من النار سبع مرات
رسول خدا (ص ) در قنوت نماز وتر هفتاد بار (استغفرالله )وهفت بار هذا ماقم العائذ بك من النار)(يعنى اين جايگاه كسى است كه از آتش به تو پناه آورده است ) مى گفت . (وسائل الشيعه ، ج 4، ص 610).
909 - خضوع رسول خدا (ص ) در نماز
روى ان النبى -صلى الله عليه وآله - كان اذا قام الى الصلاة كانه ثوب ملقى :
پيامبر اسلام (ص ) هروقت به نماز مى پرداخت (چنان بى حركت بود كه ) گويا جامه اى پهن شده بر روى زمين بود. (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 381، بحار، ج 84 ص 248).
910 - علاقه شديد پيامبر (ص ) به نماز
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
انا لااشبع من الصلاة
من هرگز از نماز سير نمى شوم . (ميزان الحكمه ج 5، ص 367، امالى صدوق ، ج 2 ص 141).
911 - نماز، نور چشم پيامبر (ص )
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
ان الله جعل قرة عينى فى الصلاة وحببهاالى
همانا خداوند روشنى چشم مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من نمود.
(ميزان الحكمه ، ج 5، ص 367، امالى شيخ صدوق ، ج 2، ص 141).
912 - سجده پيامبر (ص ) بعد از خواب
قال الباقر - عليه السلام -
ما استيقظ رسول الله -صلى الله عليه وآله - من نوم الا خرالله ساجدا هرگاه پيامبر خدا (ص ) از خواب برمى خاست ، براى خدا سجده مى كرد. (مكارم الاخلاق ، ص ‍ 39).
913 - جاذبه نماز
قال على - عليه السلام -
كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - لايؤ ثر على الصلوة عشاة ولاغيره و كان اذا دخل وقتها كانه لايعرف اهلا ولا جميعا
رسول خدا -صلى الله عليه وآله - نه شام و نه چيز ديگرى را بر نماز مقدم نمى داشت و چون وقت نماز فرا مى رسيد، ديگر نه خانواده مى شناخت ونه دوست . (سنن نبوى ، ص ‍ 14).
914 - گريه پيامبر (ص ) در نماز
قال السجاد - عليه السلام -
كان يبكى حتى يبتل مصلاه خشية من الله - عزوجل - من غير جرم
رسول خدا -صلى الله عليه وآله - با اين كه بى گناه بود اما از خوف خداوند چنان در نماز مى گريست كه جانمازش خيس مى شد. (سنن النبى ، ص 32)
915 - شيوه نماز رسول خدا (ص )
انه كان يرفع بصره الى السماء فى صلاته ، فلما نزلت هذه الاية طاءطاء راءسه و رمى ببصره الى الارض
رسول خدا -صلى الله عليه وآله - در نماز چشمانش را به آسمان مى دوخت و چون آيه : (فى صلوتهم خاشعون )نازل شد، سر خود را به زير افكند و سجده گاه خود را مى نگريست . (بحارالانوار، ج 84، ص 228).
916 - رسول خدا (ص ) همراه با مؤ دن
قال الباقر - عليه السلام -
كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - اذا سمع المؤ ذن يوذن قال مثل مايقوله فى كل شى ء
زمانى كه رسول خدا -صلى الله عليه وآله - صداى اذان مؤ ذن را مى شنيد، گفته هاى او را تكرار مى كرد. (وسائل الشيعه ، ج 5 ص 454)
917 - عاطفه رسول خدا (ص ) در حال نماز
قال الباقر - عليه السلام -
كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - يسمع صوت الصبى يبكى و هو فى الصلوة فيخفف الصلوة فتصير اليه امه
هرگاه رسول خدا (ص ) درنماز، صداى گريه كودكى را مى شنيد، نماز خود را سبك تر مى خواند تا مادر آن كودك (كه در نماز جماعت بود) بچه اش را آرام كند. (سنن النبى ، ص ‍ 273).
918 - قال على - عليه السلام -
ان رسول الله -صلى الله عليه وآله - كان اذا دخل المسجد قال : اللهم افتح لى ابواب رحمتك
رسول خدا -صلى الله عليه وآله - در هنگام ورود به مسجد مى فرمود: خداوندا! درهاى رحمت خويش را بر من بگشا. (مستدرك الوسائل ، ج 3 و ص 389).
919 - فرمان نماز براى رسول خدا (ص )
قال على - عليه السلام -
و كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - نصبا بالصلاة بعدالتبشير له بالجنة لقول الله سبحانه واءمر اهلك بالصلاة واصطبر عليها فكان ياءمر بها اهله ويصبر عليها نفسه
پيامبر (ص ) پس از آن كه مژده بهشت را دريافت ، خود را براى نماز به رنج مى افكند واين به دليل فرمان خداوند سبحان بود كه مى فرمود: كسان خويش را به خواندن نماز فرمان ده و خود برانجام آن پايدار باش )پس آن حضرت خاندان خود را به نماز فرمان مى داد و خود با شكيبايى در انجام آن مى كوشيد. (نهج البلاغه ، خطبه 190).
920 - نماز بازگشت از سفر
وقدكان رسول الله -صلى الله عليه وآله - اذا قدم دخل المسجد اولا و صلى ركعتين ثم دخل البيت
چون رسول خدا (ص ) از سفرمراجعت مى نمود، ابتدا به مسجد مى رفت و دو ركعت نماز مى خواند سپس به خانه تشريف مى برد. (محجة البيضاء، ج 4، ص 76).
921 - نماز هنگام سفر
قال على - عليه السلام -
كان النبى -صلى الله عليه وآله - اذا قدم من سفر يصلى ركعتين
پيامبر اسلام (ص ) هنگام بازگشت از سفر دو ركعت نماز مى خواند. (كنزالعمال ، حديث 17647، ميزان الحكمه ، ج 9ص 474) .
922 - نماز رسول خدا (ص ) در هر منزل
عن النبى -صلى الله عليه وآله -
انه لم يرتحل من منزل الا صلى فيه ركعتين و قال : حتى يشهد على بالصلوة
رسول خدا (ص ) از منزلى كوچ نمى كردند، مگرآن كه در آن دو ركعت نماز مى خواند و مى فرمود: تا اين محل روز قيامت برنماز خواندن من گواهى دهد. (مستدرك الوسايل ، ج 8 ص ‍ 245)
923 - نماز پيامبر (ص ) درجنگ احزاب
ان النى -صلى الله عليه وآله - صلى يوم الاحزاب ايمائا
پيغمبر (ص ) در جنگ احزاب با اشاره نماز خواند. (تفسير نمونه ، ج 2، ص 148)
924 - يادآوير پيامبر (ص ) براى نماز
عن انس :
ان رسول الله -صلى الله عليه وآله - كان ياءتى بيت فاطمة ستته اشهر، اذا خرج الى صلاة الفجر يقول : يا اهل البيت ! الصلاة الصلاة يا اهل البيت ! انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس و يطهركم تطهيرا
انس بن مالك مى گويد: پيامبر اكرم (ص ) در مدت شش ماه همه روز بعد از نماز صبح در كنار خانه فاطمه (س ) ندا در مى داد: اى صاحب خانه ! نماز، نماز (وقت نماز فرا رسيد) و اى اهل بيت ! همانا خداوند خواسته است تا شما را از پليدى هاى شرك و گناه و رذايل اخلاقى پاك نگاه دارد. (تفسير سيوطى ، ج 5، ص 198).
925 - بى هوش شدن رسول خدا (ص )
فانظر الى عرشى ، قال رسول الله -صلى الله عليه وآله - فنظرت الى عظمة ذهبت لها نفسى و غشى على فالهمت ان قلت : سبحان ربى العظيم و بحمده لعظم ما راءيت فلما قلت ذلك تجلى الغشى ء عنى حتى قلتها سبعا الهم ذلك ، فرجعت الى نفسى كما كانت
به عرش من بنگر، رسول الله (ص ) فرمود: پس به آن چنان عظمتى نگريستم كه بى هوش شدم آن گاه به من الهام شد و به جهت عظمت آنچه كه ديدم ، گفتم ، منزه است پروردگار بزرگ من وسپاس او راست چون اين را بگفتم ، از حالت غشوه به درآمدم و با الهامى كه به من مى شد، هفت بار آن ذكر راگفتم وكاملا به حالت طبيعى خود بازگشتم ... (علل الشرايع ، ج 2، ص 312).
926 - براى نماز خود را به مشقت مى انداخت
قال على - عليه السلام -
كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - نصبا بالصلاة بعدالتشبيرله بالجنة لقول الله سبحانه : واءمر اهلك بالصلاة واصطبر عليها فكان ياءمر اهله و يصبر عليها نفسه
پس از آن كه رسول خدا (ص ) مژده بهشت را دريافت براى نماز، خود را به رنج و مشقت مى افكند چراكه خداوند سبحان فرموده بود: كسان خويش را به خواندن نماز فرمان ده ، و خود بر آن پايدارى ورز. از اين رو، حضرتش خاندان خود را به نماز امر مى كرد و خود با شكيبايى در انجام آن مى كوشيد. (نهج البلاغه خطبه 199).
927 - پناه رسول خدا -صلى الله عليه وآله - به نماز
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
كانوا (يعنى الانبياء) يفزعون اذا فزعوا الى الصلاة
پيامبران خدا چنان بودند كه چون دچار نگرانى مى شدند،به نماز پناه مى بردند. (تفسير درالمنثور، ج 1، ص 67)
928 - سيره رسول خدا (ص ) در نماز عيد
كان النبى -صلى الله عليه وآله - يخرج يوم الفطر والاضحى رافعا صوته بالتكبير
سيره پيامبر گرامى اسلام (ص ) اين بود كه با صداى بلند تكبير مى گفت و به نماز عيد فطر و قربان مى رفت . (بحار الانوار، ج 91، ص 118)
929 - نماز اميرالمؤ منين (ع )
قال الصادق - عليه السلام -
و كان على - عليه السلام - اذا قام الى الصلوة فقال : وجهت وجهى للذى فطرالسموات والارض ، تغير لونه حتى يعرف ذلك فى وجهه
وقتى على (ع ) به نماز مى ايستاد و آيه شريفه : (رو مى آورم با تمام وجودم به كسى كه آسمانها وزمين را آفريد)را مى خواند، رنگ و چهره مبارك او متغير مى شد، به طورى كه تغيير حالت و دگرگونى از صورت مباركش به خوبى مشاهده مى گشت . (ميزان الحكمه ، ج 5 ص 381).
930 - نماز خانه حضرت على (ع )
قال الصادق - عليه السلام -
كان لعلى - عليه السلام - بيت ليس فيه شى ء الافراش وسيف و مصحف و كان يصلى فيه
على (ع ) در خانه خود اتاقى داشت كه در آن ، غير از فرش و شمشير و قرآن چيز ديگرى نبود و او در آن اتاق نماز مى خواند. (سفينة البحار، ج 1، ص 470).
931 - اضطراب على (ع ) در حال نماز
و كان على - عليه السلام - اذا حضر وقت الصلوة يتململ و يتزلزل فيقال له : مالك يا اميرالمؤ منين ؟ فيقول : جاء وقت امانة عرضها الله على المسوات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها
چون وقت نماز فرا مى رسيد، على (ع ) به خود مى پيچيد و مى لرزيد، به او مى گفتند: اى اميرالمؤ منين ! تو را چه شده است ؟ مى فرمود: وقت اداى امانتى شده است كه خداوند آن را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرده وآنها از قبول آن ابا كردند واز آن بيمناك شدند. (محجة البيضاء، ج 1 ص 378).
932 - هزار ركعت نماز در پايان عمر على (ع )
قال الصادق - عليه السلام -
ان عليا فى آخر عمره يصلى فى كل يوم و ليلة الف ركعة
على (ع ) در آخر عمر خويش ، شبانه روز هزار ركعت نماز مى گزارد. (بحارالانوار، ج 41، ص 24)
933 - در آوردن تير از پاى على (ع ) در حال نماز
ينسب الى مولانا اميرالمؤ منين - عليه السلام - انه وقع رجله نصل فلم ، يكن من اخراجه فقالت فاطمة - عليها السلام - اخرجوه فى حال صلاته فانه لايحس بما يجرى عليه حينئذ فاخرج و هو - عليه السلام - فى صلاته
در مورد حضرت (ع ) آمده است كه در يكى ازجنگها تيرى به پاى آن حضرت فرو رفته بود و بيرون آوردن آن ممكن نمى شد، فاطمه (س ) فرمود: آن را در حال نماز از پايش بيرون آوريد، زيرا در آن حال ، آنچه رابراو مى گذرد احساس نمى كند. براساس سفارش فاطمه (س ) هنگامى كه امام مشغول نماز بود، تير را از پايش بيرون مى كشيدند
- عبادت على (ع )
قال على - عليه السلام -
الهى هذعه صلاتى صلبتها لالحاجة منك اليها، ولارغبة منك فيها، الا تعظيما و طاعة و اجابة لك الى ما امرتنى به الهى ان كان فيها خلل او نقص من ركوعها او سجودها، لاتؤ اخذنى و تفضل على بالقبول و الغفران
بارخدايا! اين نماز را كه در پيشگاه تو به جاى آوردم ، نه به جهت نيازى است كه تو به آن دارى و نه به خاطر ميل و رغبتى است كه در آن دارى ، بلكه براى بزرگداشت و پذيرش فرمان تو است كه مرا به انجام آن فرمان داده اى خداى من ! اگر در نماز من عيبى است و يا ركوع و سجود آن ناقص است مرا بازخواست مكن و با پذيرش و آمرزش خود بر من تفضل و عنايت فرما(كه من درهمه حال به تومحتاجم ) (بحارالانوار، ج 83، ص 38).
935 - نمازگزار واقعى
اهدى الى الرسول الله -صلى الله عليه وآله - ناقتان عظيمتان فجعل احديهما لمن يصلى ركعتين لايهم فيهما بشى ء من امر الدنيا، و لم يحجبه احد سوى على - عليه السلام - فاعطاه كلتيهما
دو شتر بزرگ به رسول خدا -صلى الله عليه وآله - هديه دادند آن حضرت فرمود: كسى كه دو ركعت نماز به جاى آورد و به چيزى از امور دنيا نينديشد يكى از شتران را به او مى دهم كسى به پيامبر اسلام (ص ) پاسخ مثبت نداد تنها على (ع ) توانست چنين نمازى بگزارد و رسول خدا -صلى الله عليه وآله - هر دو شتر را به او دادند. (بحارالانوار، ج 41 ص ‍ 18)
936 - نماز پيامبر (ص )
عن على - عليه السلام -
انه كان اذا دخل الصلاة كان كانه بناء ثابت او عمود قائم لايتحرك و كان ربما ركع او سجد فيقع الطير عليه ، و لم يطق احد ان يحكى صلاة رسول الله -صلى الله عليه وآله - الاعلى بن ابى طالب و على بن الحسين - عليهماالسلام زمانى كه رسول خدا -صلى الله عليه وآله - نماز را شروع مى كرد گويى بنايى ثابت و عمودى قائم و بى حركت است و چه بسا در حال ركوع و سجود پرنده بر پيكر او مى نشست و كسى جز على بن ابيطالب (ع ) و على بن الحسين زين العابدين (ع ) نمى توانست همانند رسول خدا -صلى الله عليه وآله - نمازگزارد. (بحارالانوار، ج 84 ص 265، ميزان الحكمه ، ج 5، ص 382).
937 - على (ع ) و نماز در نخلستان
قال الباقر - عليه السلام -
كما كان يفعل اميرالمؤ منين - عليه السلام - كان له خمسائة نخلة و كان يصلى عند كل نخلة ركعتين
اميرالمؤ منين (ع ) پانصد نخل داشت و در زير هر نخلى دو ركعت نماز به جا مى آورد.
938 - على (ع ) و نماز شب در عمليات
قال على - عليه السلام -
ما تركت صلاة الليل منذ سمعت قول النبى -صلى الله عليه وآله - صلاة الليل نور، فقال ابن الكواء و ليلة الهرير؟ قال : و ليلة الهرير
از روزى كه رسول خدا (ص ) فرمود: (نماز شب نور است )نماز شب را ترك نكردم ابن كواء از حضرت پرسيد حتى : در ليلة الهرير (شب عمليات جنگ صفين ) امام فرمود: حتى در آن شب . (بحارالانوار، ج 41، ص 17).
939 - على (ع ) و تلاوت آيه در حال نماز.
كان على - عليه السلام - اذا قام الى الصلاة فقال : وجهت وجهى للذى فطرالسموات و الارض تغير لونه حتى يعرف ذلك فى وجهه
امام على - عليه السلام - هنگامى كه به نماز مى ايستاد و آيه (همانا روى مى آورم به سوى كسى كه آسمانها و زمين را آفريد)مى خواند، رنگ آن حضرت چنان تغيير مى كرد كه از چهره او كاملا نمايان بود. (فلاح السائل ، حديث 101).
940 - توجه على (ع ) به نماز در هنگام جنگ
كان على يوما فى حرب صفين مشتغلا بالحرب والقتال ، و هو مع ذلك بين الصفين مراقب الشمس فقال له ابن عباس : يا اميرالمؤ منين ماهذا لفعل ؟ قال : انظرالى الزواجل حتى نصلى ، فقال له ابن عباس و هل هذا وقت صلاة ؟ ان عندنا لشغلا بالقتال عن الصلاة فقال : على ما نقاتلهم ؟ انما نقاتلهم على الصلاة قال و لم يترك صلاد الليل قط حتى ليلة الهرير؟
روزى در جنگ صفين حضرت على (ع ) در حالى كه مشغول جنگ بود مرتب به خورشيد نگه مى كرد ابن عباس عرض كرد: يا اميرالمومنى ! اين چه كارى است كه شما انجام مى دهيد؟ حضرت فرمود: نگاه مى كنم تا موقع فرا رسيدن ظهر نماز را (در اول وقت )بخوانم ابن عباس گفت : آيا حالا وقت نماز است ؟ ما مشغول جنگ هستيم حضرت فرمود: مگر ما براى چه چيزى مى جنگيم ؟ به درستى كه ما براى نماز جنگ ميكنيم ، ابن عباس گفت : قطعا نماز شب على (ع ) حتى در ليلة الهرير هم ترك نشد. (بحارالانوار، ج 83، ص ‍ 23)
941 - نماز و رفع ناراحتى
عن ابى عبدلله - عليه السلام - قال
كان على - عليه السلام - اذا هاله شى ء فزع الى الصلاة ثم تلى هذه الاية واستعينوا بالصبر و الصلاة
هنگامى كه براى اميرالمؤ منين (ع ) مشكلى پيش مى آمد، به نماز پناه مى برد(و ناراحتى خويش را از طريق نماز جبران مى كرد) و آيه از شكيبايى ونماز يارى جوييد، را تلاوت مى كرد. (وسائل الشيعه ، ج 5، ص 263).
942 - على (ع ) و نماز از جهت خشوع
قال على - عليه السلام -
امنت بالله ولو ضربت عنقى فاذا ركعت فقل : اللهم لك ركعت ولك خشعت ولك اسلمت و بك امنت و عليك توكلت وانت ربى خشع لك وجهى وسمعى و بصرى و شعرى و بشرى و لحمى و دمى و مخى و عصبى و عظامى اقلت الارض من لله رب العالمين
ايمان آورده ام به خداوند، اگر چه گردنم زده شود هنگام ركوع بگو: بار پروردگارا! براى تو ركوع مى كنم و براى تو است خشوع من و براى تو است اسلام من و به تو ايمان دارم و بر تو توكل مى نمايم ، و توپروردگار منى كه خاشع است براى تو صورت وگوش و چشم و مو پوست و گوشت وخون و مغز اعصاب واستخوانم و آنچه از من است در روى زمين ، همه از خداوند است كه پروردگار عالميان است . (من لايحضره الفقيه ، ج 1 ص 311، حديث 927).
943 - حضرت على (ع ) نماز شب
قال على - عليه السلام -
ما تركت صلاة الليل منذ سمعت قول النبى -صلى الله عليه وآله - صلاة الليل نور فقال ابن الكواء! و ليلة الهرير؟ قال : ولا ليلة الهرير حضرت على (ع ) فرمود: از روزى كه شنيدم پيامبر اسلام (ص ) فرمود: (نماز شب نور)هيچگاه آن را ترك نكردم ابن كواء از حضرت پرسيد: حتى در ليلة الهرير (شب عمليات جنگ صفين ) امام على (ع ) فرمود: حتى در ليلة الهرير. (بحارالانوار ج 40، ص 17).
944 - ماءموريت اهل بيت (ع )
عن ابى جعفر - عليه السلام - قال
كان على - عليه السلام - يقول : انا اهل البيت امرنا ان نطعم الطعام ، و نؤ دى فى النائبة و نصلى اذا نام الناس .
از امام باقر (ع ) نقل شده كه فرمود: على (ع ) مى فرمود: ما اهل بيت ماءمور شده ايم (به گرسنگان ) غذا ذهيم و در مصيبتها صبور باشيم و آن گاه كه مردم خفته اند نماز بخوانيم . (بحارالانوار، ج 87، ص 154).
945 - ارزش نماز جمعه نزد على (ع )
عن وهب بن جعفر قال :
ان عليا - عليه السلام - كان يقول : لان ادع شهود حضور الاضحى عشر مرات احب الى من ان ادع شهود حضور الجمعة مرة واحدة من غير علة وهب بن جعفر گويد: على (ع ) مى فرمود: اگر ده سال حضور در نماز عيد قربان راترك نمايم ، بهتر است از اين كه يك بار بدون علت در نماز جمعه حاضر نشوم (بحارالانوار، ج 104، ص 316).
496 - ركوع طولانى
عن ابى عبدالله - عليه السلام -
كان على يركع فيسل عرقه حيت يطافى عرقه من طول قيامه
اميرالمؤ منين (ع ) ركوع نماز را آن قدر طولانى مى كرد كه عرق از ساق پاى وى جارى و زير قدمهاى مباركش تر مى شد. (بحار الانوار، ج 85، ص 110).
947 - اولين نمازگزار
قال على - عليه السلام -
اللهم انى اول من اناب و سمع و اجاب ، لم يسبقنى الا رسول الله -صلى الله عليه وآله - بالصلوة
بارخدايا! من نخستين كسى هستم كه به حق رسيده و آن را شنيد و پذيرفت هيچ كس بر نماز بر من پيشى نگرفت ، مگر رسول خدا (ص ) (نهج البلاغه ، خطبه 131).
948 - على (ع ) و رزوى هزار ركعت نماز
قال الصادق - عليه السلام -
ان عليا فى آخر عمره يصلى فى كل يوم وليلة الف ركعة
اميرالمؤ منين على (ع ) در پايان عمر خود، شبانه روز هزار ركعت نماز به جاى مى آورد. (بحارالانوار، ج 41، ص 24).
949 - استعانت از نماز براى جنگ
قال على - عليه السلام -
الا انكم ملاقوا العدو غدا ان شاء الله ، فاطيلوا اليلة القيام و اكثروا تلاوة القرآن و اسئلوا الله الصبر و النصر
(درنبرد معروف صفين و پيش از آغاز جنگ ، اميرالمؤ منين ، (ع ) به دلير مردان همراه خود خطاب كرد و فرمود:) شما - ان شاء الله - فردا با دشمن درگير خواهيد شد پس امشب را بيشتر به نماز مشغول باشيد و قرآن را بسيار تلاوت كنيد واز خداوند صبر و نصرت استقامت و پيروزى ) بخواهيد. (بحارالانوار، ج 35، ص 100).
950 - برپايى نماز به وجود على (ع )
فى الحديث :
بعلى قامت الصلوة
به (وجود مبارك ) على نماز برپا شد. (اسرارالعبادات ، وحقيقة الصلوة ص 23).
951 - خشوع فاطمه (س )
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
اما انتى فاطمة فانها سيدة نساءالعالمين من الاولين و الاخرين ، الى ان قال : منى قامت فى محرابها بين يدى بها - جل جلاله - زهر نورها لملئكة كما يزهر نور الكواكب لاهل الارض و يقول الله - عز و جل - لملئكته : يا ملائكتى ! انظروا الى امتى فاطمة سيدة امائى ، قائمة بين يدى ترتعد فرائضها من خيفتى و قد اقبلت بقلبها على عبادتى اشهدكم انى قد امنت شيعتها من النار
و اما دخترم فاطمه (س )... سرور زنان عالم از اولين وآخرينشان مى باشد، تا اينكه فرمود: هرگاه او در محرابش در برابر پروردگار خويش به نماز مى ايستد، نورش براى فرشتگان آسمان آن چنان مى درخشد كه مانند ستارگان براى اهل زمين مى درخشد آن گاه خداوند - عزوجل - به فرشتگانش مى فرمايد: اى فرشتگانم ! به كنيزم و سرور كنيزم فاطمه (س ) بنگريد كه در برابرم ايستاده است و از ترس من ، بدنش مى لرزد و با تمام وجودش به عبادتم برخاسته است من شما را گواه مى گيرم كه شيعيانش را از دوزخ در امان دارم . (بحارالانوار، ج 43، ص 172).
952 - فاطمه (س ) در محراب عبادت
عن حسن بن على - عليه السلام -
راءيت امى فاطمة - عليه السلام - قامت فى محرابها ليلة جمعتها فلم تزل راكعة ساجدة حتى اتضح عمود الصبح ، و سمعتها تدعو للمؤ منين و المؤ منات و تسميهم و تكثر الدعا لهم ولاتدعوا لنفسها بشى ء .
در شب جمعه اى مادرم فاطمه (س ) را ديدم كه در محراب عبادت خويش ايستاده و تا سپيده صبح در ركوع و سجود بود و مى شنيدم كه براى مؤ منين و مؤ منات دعا مى نمود و نام آنها را مى برد و براى آن ها بسيار دعا مى كرد، ولى براى خود هيچ دعايى نمى نمود (دنباله حديث اين چنين است گفتم : اى مادر! چرا همان طور كه براى ديگران دعا مى كنى ، براى خود دعا نمى نمايى حضرت فاطمه (س ) فرمود: فرزدنم : اول همسايه ، سپس اهل خانه ) (علل الشرايع ، ج 1، ص 173).
953 - نورافشانى فاطمه (س ) هنگام نماز
عن ابن عمارة عن ابيه قال :
ساءلت اباعبدالله - عليه السلام - عن فاطمة - عليها السلام - لم سميت زهراء؟ فقال : لانها كانت اذا قامت فى محرابها زهر نورها لاهل السماء كما يزهر نور الكواكب لاهل الارض ‍ .
ابن عماره از پدرش نقل مى كند كه گفت : از امام صادق (ع ) پرسيدم : چرا فاطمه (س ) زهرا ناميده شد فرمود: براى آن كه وقتى فاطمه (س ) در محراب عبادت (به نماز مى ايستاد همان گونه كه نورستارگان براى اهل زمين مى درخشد نور چهره اش براى افلاكيان مى درخشيد. (بحارالانوار، ج 43 ص 12).
954 - خوف حضرت فاطمه (س ) در نماز
فى الحديث :
كانت فاطمة - عليها السلام - تنهج فى الصلاة فى خيفة الله تعالى
فاطمه زهرا (س ) در حال نماز از شدت نفسش به شماره مى افتاد. (بحارالانوار، ج 85، ص 258، ميزان الحكمة ، ج 5، ص 382).
955 - عبادت حضرت فاطمه (س )
عن حسين بن على - عليه السلام -
ما كان فى الدنيا اعبد من فاطمة - عليها السلام - كانت تقوم حيت تتورم قدماها
در دنيا كسى عابدتر از حضرت فاطمه (س ) نبود آن قدر به عبادت مى ايستاد تا پاهايش ورم مى كرد. (بحارالانوار، ج 43، ص 61).
956 - رسول خدا (ص ) و هل بيت (ع )
كا رسول الله -صلى الله عليه وآله - ياءتى باب فاطمة وعلى - عليهماالسلام - تسعة اشهر وقت كل صلوة ، فيقول : الصلوة يرحمكم الله انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا
رسول خدا (ص ) نه ماه پيوسته هنگام نماز به منزل فاطمه (س ) و على (ع ) مى رفت و مى فرمود: نماز را (به پا داريد) خدايتاتن رحمت كند خداوند مى خواهد شما را از هر پليدى دور سازد. (بحارالانوار، ج 16 ص 203).
957 - زهره زهرا
عن ابان بن تغلب قال :
قلت لابى عبدالله - عليه السلام - يابن رسول الله 1 لم سميت الزهراء زهراء؟ لانها تزهر لاميرالمؤ منين - عليه السلام - فى النهار ثلاث مرت بالنور، كان يزهر نور وجهها صلاة الغداة و الناس فى فراشهم فيدخل بياض ذلك النور الى حجراتهم بالمدينة فتبيض حيطانهم فيعجبون من ذلك فياءتون النبى - عليه السلام - فيساءلونه عمار اءوا، فيرسلهم الى منزل فاطمة - عليها السلام - فياءتون منزلها فيرونها قاعدة فى محرابها تصلى و النور يسطع من محرابها من وجهها فيعلمون ان الذى اءوه كان من نور فاطمة فاذا انتصف النهار و ترتبت للصلاة زهر نور وجهها - عليه السلام - بالصفرة فتدخل الصفرة فى حجرات الناس فتصفر ثيابهم والوانهم فياءتون النبى -صلى الله عليه وآله - فيساءلونه عمار اءوا فيرسلهم الى منزل فاطمة - عليها السلام - فيرونها قائمة فى محرابها و قد زهر نور وجهها - صلوات الله عليها و على ابيها و بعلها و بنيها - بالصفرة ، فيعلمون ان الذى راءوا كان من نور وجهها، فاذا كان آخر النهار و غربت الشمس احمر وجه فاطمة ، فاءشرق وجهها بالحمرة فرحا و شكرالله - عزوجل - فكان تدخل حمرة وجهها حجرات القوم و تحمر حيطانهم فيعجبون من ذلك و ياءتون النبى -صلى الله عليه وآله - و يساءلونه عن ذلك فيرسلهم الى منزل فاطمة - عليها السلام - فيرونها جالسة تسبح الله و تمجده و نور وجهها يزهر بالحمرة
ابان بن تغلب مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم : يابن رسول الله ! چرا حضرت فاطمه زهرا (س ) (زهراء)ناميده شدند؟ حضرت فرمود: به اين دليل كه روزى سه بار براى اميرالمؤ منين (ع ) نورافشانى مى كرد (1) وقت نماز صبح و در حالى كه مردم خواب بودند، جمالش نور افشانى كرده و سفيدى نورش به خانه هاى مردم مدينه مى تابيد و ديوارها سپيد مى گشت و آنان تعجب كرده خدمت پيامبر اكرم (ص ) مى رسيد و درباره آنچه ديده مى پرسيدند حضرتش ايشان را روانه منزل فاطمه (س ) مى كرد و آنها به منزل حضرتش آمده و مى ديدند كه حضرت در محراب عبادتش نسشته است و نماز مى گذارد و نور جمالش از محراب ساطع است آنگاه مى دانستند كه آن نور، نور حضرت فاطمه زهرا (س ) بوده است (2) هنگام نيمه روز كه آن حضرت براى نماز آماده مى شد جمالش نور زردى مى افشاند و در خانه اى مردم مى تابيد و لباس ها و رنگشان زرد مى شد آنها خدمت پيامبر اكرم (ص ) رسيده و از آنچه كه ديده بودند، سؤ ال مى كردند حضرتش آنها را به منزل فاطمه (س ) روانه مى كرد و آنان مى ديدند كه حضرت در محراب عبادتش ايستاده و ازچهره او - صلوات و رحمت خداوند بر او و پدر بزرگوار و شوهر و پسرانش باد - نور زردى مى درخشد آنگاه درمى يافتند كه آنچه ديده بودند، از نور جمالش بوده است (3) هنگام آخر روز كه آفتاب غروب مى كرد صورت حضرت فاطمه (س ) سرخ شده و جمالش از شادى و به جهت شكر خداوند - عزوجل - به سرخى مى درخشيد و نور جمالش به خانه هاى مردم مى تابيد و ديوارها سرخ مى شد آنان خدمت پيامبر اكرم (ص ) رسيده و از آنچه كه ديده بودند، سؤ ال مى كردند حضرتش باز آنان را روانه منزل فاطمه (س ) مى كرد آنان به منزل فاطمه (س ) مى رفتند مى ديدند كه حضرتش نسشته ، مشغول تسبيح و تمجيد الهى است و از جمالش نور سرخى مى درخشد آنگاه آنان درمى يافتند كه آنچه ديده بودند، از نور جمال فاطمه (س ) بوده است . (بحارالانوار، ج 43، ص 11).
958 - خشوع امام حسن مجتبى (ع )
قال الصادق - عليه السلام -
ان الحسن بن على - عليه السلام - كان اذا قام فى صلاته ترتعد فرائصه بين يدى ربه - عزوجل - و كان اذا ذكر الجنة و النار اضطرب اضطراب السليم
هنگامى كه امام حسين مجتبى (ع ) به نماز مى ايستاد، تن مباركش مى لرزيد و هرگاه كه ياد بهشت و جهنم مى نمود، چون مار گزيده به خود مى پيچيد. (بحارالانوار، ج 84، ص 258، ميزان الحكمه ، ج 5 ص 382).
959 - اضطراب امام مجتبى (ع ) در وقت نماز
كان الحسن بن على - عليه السلام - اذا توضاء تغير لونه و ارتعدت مفاصله فقيل له فى ذلك فقال : حق لمن وقف بين يدى ذى العرش ان يصفر لونه و ترتعد مفاصله
امام حسن مجتبى - عليه السلام - هنگامى كه وضو مى ساخت و آماده نماز مى شد، رنگش دگرگون گشته و بندبند وجودش مى لرزيد، از آن حضرت علت اين حالت را پرسيدند، فرمود: سزاوار است كسى كه در پيشگاه خداوند عرش مى ايستد، رنگش پريده و بندبند اعضاى او بلرزد. (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 383، بحارالانوار، ج 80 ص 346).
960 - پوشش امام مجتبى (ع )
كان الحسن بن على - عليه السلام - اذا قام الى الصلوة لبس اجود ثيابه
امام حسن مجتبى (ع ) هنگام نماز بهترين جامه اش را مى پوشيد (وسايل الشيعه ، ج 3، ص 331).
961 - امام حسين (ع ) و فرمان اذن به فرزندش
عند صلاة الظهر فامر الحسين ابنه فاذن ، و اقام ، و قام الحسين فصلى
هنگام ظهر فرا رسيد، (دو سپاه آماده شدند كه به امامت امام حسين - عليه السلام - نماز جماعت را بخوانند) امام حسين (ع ) به پسرش (امام زين العابدين و ياحضرت على اكبر - عليهماالسلام - فرمود: اذان و اقامه بگو وى اذان و اقامه گفت و سپس نماز خواندند. (بحارالانوار، ج 44، ص 314)
962- نماز ظهر عاشورا
قال الحسين - عليه السلام -
ذكرت الصلوة جعلك الله من المصلين الذكرين
(در ظهر عاشورا هنگامى كه ابوثمامه صيداوى وقت نماز رابه امام حسين (ع ) تذكر داد، امام در حق او بهترين دعا را كرد و فرمود:) نماز را به يادآوردى ، خداوند تو را از نمازگزاران يادآور قرار دهد.(مقتل الحسين ، مقرم ، ص 294).
963 - امام حسين (ع ) و نماز
قال الحسين - عليه السلام - لاخيه العباس
ان استطعت ان تصرفهم عنا هذا اليوم فافعل ، لعنا نصلى الى ربنا هذه اليلة فانه يعلم انى احب الصلوة و تلاوة القرآن
عصر نهم ماه محرم امام حسين (ع ) به برادرش عباس فرمود: اگر بتوانى لشكر دشمن را از جنگ منصرف كنى ، چنين كن تا مگر امشب به درگاه پروردگارمان نماز بخوانيم ، زيرا او مى داند كه من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم . (لهوف ، ص 12).
964 - سفارش امام حسين (ع ) به خواهرش زينب
قال الحسين - عليه السلام - حين الوداع مع اخته زينب - عليها السلام -: يا زينب ! لا تنسى فى نافلة الليل
امام حسين (ع ) هنگام وداع (در روز عاشورا) به زينب كبرى (س ) فرمود: اى زينب ! در نماز شب مرا فراموش مكن . (زينب كبرى ، للنفدى ، ص 50).
965 - خضوع امام سجاد (ع )
عن ابى عبدالله - عليه السلام -
كان على بن الحسين - عليه السلام - اذا قام الى الصلوة تغير لونه ، فاذا سجد لك يرفع راءسه حتى يرفض عرقا
هنگامى كه على بن الحسين (ع ) به نماز مى ايستاد، رنگش دگرگون مى شد و چون به سجده مى رفت ، تا چهره مباركش به عرق نمى نشست سر از سجده برنمى داشت .(فروع كافى ، ج 3 ص 30، بحار، ج 46، ص 64).
966 - خشوع امام سجاد (ع )
قال الصادق - عليه السلام -
كان (السجاد) - عليه السلام - اذا حضرت الصلاة اقشعر جلده و اصفر لونه و ارتعد كالسعفة
چون وقت نماز فرا مى رسيد بدن امام زين العابدين (ع ) مى لرزيد و رنگ چهره اش زرد مى شد و مانند شاخه نخل خرما و مرتعش مى شد. (بحارالانوار، ج 84، ص 247).
967 - وضوى امام سجاد (ع )
و كان على بن الحسين - عليه السلام - اذا حضر الوضوء اصفر لونه
امام سجاد (ع ) هنگامى كه براى وضو گرفتن آماده مى شد رخسارش زرد مى گشت . (محجة البيضاء، ج 1، ص 378).
968 - عبادت امام سجاد (ع )
عن ابى جعفر - عليه السلام -
كان على ابن الحسين - عليه السلام - يصلى فى اليوم و اليلة الف ركعة
على بن الحسين (ع ) در شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند. (جامع الاحاديث الشيعه ، ج 1 ص 411).
969 - نماز امام سجاد (ع ) هميشه نماز وداع بود
قال الباقر - عليه السلام -
كان على بن الحسين - عليه السلام - اذا قام فى صلاته غشى لونه لون آخر و كان قيامه فى صلاته قيام العبد الذليل بين يدى الملك الجليل كانت اعضاؤ ه ترتعد من خشية الله و كان يصلى صلاة مودع يرى ان لا يصلى بعدها ابدا
وقتى امام زين العابدين (ع ) به نماز مى ايستاد، رنگ صورتش تغيير مى كرد و همانند بنده ذليل ، در برابر خدا مى ايستاد، و از ترس مى لرزيد و نمازش هميشه نماز وداع بود؛ آن چنان كه گويى بعد از آن نمازى نخواهد خواند. (بحارالانوار، ج 84، ص 250).
970 - سفارش به حضور قلب از امام سجاد (ع )
روينا عن على بن الحسين - عليه السلام -
انه صلى فسقط الرداء عن منكبيه فتركه حتى فرغ من صلاته ، فقال له بعض اصحابه : يابن رسول الله ! سقط رداؤ ك عن منكبيك فتركته و مضيت فى صلاتك ؟ فقال : ويحك ! تدرى بين يدى من كنت ؟ شغلنى والله ذلك عن هذا اتعلم انه لايقبل من صلاة العبد الا ما اقبل عليه ؟ فقال له : يابن رسول الله ! هلنكا اذا، قال كلا: ان الله يتم ذلك بانوافل
درباره امام سجاد (ع ) نوشته اند: در حالى كه مشغول نماز بود عبا از شانه مبارك ايشان افتاد، ولى حضرت توجهى نكرد، وقتى از نماز فارغ شد يكى از اصحاب عرض كرد: عباى شما از شانه تان افتاد و شما بدون توجه نماز خود را دنبال كرديد، آن حضرت فرمود: واى بر تو! مى دانى در برابر چه كسى ايستاده بودم ؟ چنين فكرى مرا از توجه به عبا منصرف ساخته بود آيا نمى دانى از نماز بنده آن مقدارى قبول مى شود كه باحضور قلب باشد؟ آن شخص عرض كرد: يابن رسول الله ! بنابراين ما به هلاكت مى رسيم ، آن حضرت فرمود: نه خدا به وسيله نمازهاى مستحبى شما، كاستى نمازهاى واجب را برطرف مى كند. (بحارالانوار، ج 84، ص 265).
971 - سيصد بار (العفو)در قنوت نماز
قال الصادق - عليه السلام -
و كان على بن الحسين سيد العابدين - عليه السلام - يقول : العفو العفو ثلاثماءة فى الوتر فى السحر
امام سجاد (ع ) در (قنوت ) نماز وتر در وقت سحر سيصد بار مى گفت : العفو، العفو، (وسائل الشيعه ، ج 4، ص 610).
972 - علت خشوع امام سجاد (ع )
ابان بن تغلب قال قلت لابى عبدالله - عليه السلام -
انى اريت على بن الحسين - عليه السلام - اذا قام فى الصلوة غشى لونه لون آخر، فقال : والله ان على بن الحسين كان يعرف الذى يقوم بين يديه ابان بن تغلب مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم : على بن الحسين - عليه السلام - را ديدم كه در حال نماز رنگ به رنگ مى شد فرمود: آرى او معبودى را كه در برابرش ايستاده بود كاملا مى شناخت . (بحارالانوار، ج 84، ص 236).
973 - امام سجاد (ع ) و استغاثه
عن زين العابدين - عليه السلام -
ولست اتوسل اليك بفضل نافلة من كثير ما اغفلت من وظائف فروضك و تعديت عن مقامات حدودك
خدايا! من با اين همه غفلت از واجبات و تعدى از مرزها و حريم شكستن ها چگونه به وسيله نافله و مستحبات به سوى تو راه يابم . (صحيفه سجاديه ، دعاى بعد از نماز شب ).
974 - مثل نماز امام سجاد (ع )
عن ابى عبدالله - عليه السلام - كان ابى - عليه السلام - يقول :
كان على بن الحسين - عليه السلام - اذا قام فى صلاته كان كانه ساق شجرة لايتحرك منه الا ما حركت الريح منه
امام سجاد - عليه السلام - وقتى به نماز مى ايستاد چنان بود، كه گويا تنه درختى است كه جز آنچه باد شاخه آن راحركت مى دهد، حركتى از خود ندارد. (بحارالانوار، ج 84، ص ‍ 228).
975 - كثرت نماز امام سجاد (ع )
قال الباقر - عليه السلام -
كان على بن الحسين - عليه السلام - يصلى فى اليوم و اليلة الف ركعة و كانت الريح تميله بمنزلة السنبلة و كانت له خمسماءة نخلة فكان يصلى عند كل نخلة ركعتين و كان اذا قام فى صلاته غشى له منه لون آخر، و كان قيامه فى صلاته قيام بعدالعبد الذليل بين يدى المكل الجليل ، اكن اعضاؤ ه ترتعد من خشية الله ، و كان يصلى صلاة مودع يرى انه لا يصلى بعدها ابدا
على بن السحين (ع ) در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى گزارد، و باد، آن حضرت را چون خوشه ، كه با وزش باد به حركت درآيد) حركت مى داد. آن بزرگوار داراى پانصد نخل خرما بود و نزد هر درخت خرما دو ركعت نماز مى گزارد چون به نماز مى ايستاد، رنگش دگرگون مى گشت و چون بنده اى خوار، در برابر پادشاهى بزرگوار مى ايستاد و اعضاى بدنش از ترش خدا مى لرزيد و چون كسى كه خداحافظى مى كند نماز مى خواند، گويا اين آخرين نماز او است و بعد از اين ديگر موفق به خواندن نماز نمى شود. (بحارالانوار، ج 46، ص ‍ 80).
976 - تكرار جمله (مالك يوم الدين )
ان مولانا زين العالبدين - عليه السلام - كان اذا قال (مالك يوم الدين ) يكررها فى قراءته حتى كان يظن من يراءه انه قد اشرف على مماته
امام سجاد (ع ) وقتى در نماز به آيه (مالك يوم الدين ) مى رسيد، آن قدر آن راتكرار مى كرد (و در اثر تكرارت دستخوش چنان حالتى مى شد) كه بيننده خيا مى كردكه او در آستانه جان دادن است . (بحار الانوار، ج 84 ص 247).
977 - امام سجاد (ع ) و اثر سجده گاه
قال ابوحازم :
ما راءيت هاشميا افضل من على بن الحسين - عليه السلام - كان يصلى فى اليوم و اليلة الف ركعة حتى خرج بجبهته آثار سجوده مثل كركرة البعير
هيچ يك از بنى هاشم را نديدم كه از على بن الحسين - عليه السلام - برتر باشد، او در شب و روز هزار ركعت نماز مى خواند تا در مواضع سجده اش مانند سينه شتر ساييدگى به وجود آمد. (اصول وافى ، ج 2، ص 113).
978 - اهل بيت پيامبر (ص ) و نماز
قال الهادى - عليه السلام -
و اقمتم الصلاة ، و اتيتم الزكوة ، و امرتم بالمعروف ، و نهيتم عن المنكر و جاهدتم فى الله حق جهاده ، حتى اعلنتم ، دعوته ، و بينتم فرائضه و اقمتم حدوده ، و نشرتم شرايع احكامه ، و سننتم ، سنته و صرتم فى ذلك منه الى الرضا
شما اهل بيت بيت ، نماز را به پا داشتيد، و زكات پراختيد، امر به معروف و نيكى ونهى از منكر و زشتى ها نموديد؛ و در احياى دين و فرايض اوقيام فرموديد و آنگونه كه حقش است ، در راه خداوند جهاد، كرديد، تا آن جا كه دعوت حضرت حق و دين او راآشكار ساختيد و فرايض الهى را تبيين و شتريح كرده و اقامه حدود دين خدا رانموده وشريعت و احكام الهى را تفسير و منتشر كرديد، و سنت هاى الهى را پايدار ساختيد و بدين وسيله ، خدا را از خود خشنود ساختيد. (بحارالانوار، ج 102، ص 129).
979 - آثار عبادت در چهره امام سجاد (ع )
عن الزهى قال :
دخلت مع على بن الحسين - عليه السلام - على عبدالمكل بن مروان - قال : فاستعظم عبدالملك ما راى من اثر السجود بين عينى على بن الحسين - عليه السلام - فقال : يا ابا محمد! لقد بين عيلك الاجتهاد، و لقد سبق لك من الله الحسنى ، و انت بضعة من رسول الله -صلى الله عليه وآله - قريب النسب ، و كيدالسبب ، و انك لذو فضل عظيم على اهل بيتك و ذوى عصرك ، و لقد اوتيك من الفضل و العلم و الدين و الورع ما لم يؤ ت احد مثلك ولاقبلك الا من مضى من سلفك و اقبل يثنى عليه و يطريه ، قال : فقال على بن الحسين - عليهما السلام - كلما ذكرته و وصفته : فضل الله سبحانه و تاءييده و توفيقه ؛ فاين شكره على ما انعم يا اميرالمؤ منين ؟ كان رسول الله -صلى الله عليه وآله - يقف فى الصلوة حتى ترم قدماه ، و يظماء فى الصيام حتى يعصب فوه فقيل له : يا رسول الله ! الم يغفر الله لك ما تقدم من ذنبك و ما تاءخر؟ فيقول : -صلى الله عليه وآله -: افلا اكون عبدا شكورا الحمدلله على ما اولى و ابلى وله الحمد فى الاخرة و الاولى ، والله ، لو تقطعت اعضائى و سالت مقتلاى على صدرى ان اقوم لله - جل جلاله - بشكر عشر العشر من نعمة واحدة من جميع نعمه التى لايحصيها العادون و لايبلغ حد نعمة منها على جميع حمد الحامدين ، لاوالله ، اويرانى الله لا يشغلنى شى ء عن شكره و ذكره فى ليل ولانهار و لاسر ولاعلانية و لو لا ان لاهلى على حقا و لسائر الناس من خاصهم و عامهم على حقوقا لايعنى الاالقيام بها حسب الوسع و الطاقة حتى اءديها اليهم ، لرميت بطرفى الى السماء و بقلبى الله الله ، ثم لم ارددهما، حتى يقضى الله على نفسى و هو خير الحاكمين ، وبكى - عليه السلام - و بكى عبدالملك
زهرى مى گويد: همراه على بن الحسين (ع ) بر عبدالملك بن مروان وارد شديم چون عبدالملك اثر سجده را بر پيشانى آن حضرت ديد، شگفت زده گفت : اى ابومحمد! آثار كوشش ‍ در عبادت بر تو آشكار است در حالى كه از پيش خداوند، خير و نيكويى برايت مقرر و مقدر كرده است تو پاره تن پيامبر خدا -صلى الله عليه وآله - هستى و نسبت تو (به او) نزديك و پيوندت محكم است تو در ميان افراد خانوااده و مردم زمانه ات فضيلت و برترى عظيمى دارى و فضل و دانش و دين و تقوايى كه تو دارى ، كسى جز خاندانت بدان نرسيده است او آن حضرت را بسيار ستود آن گاه على بن الحسين (ع ) فرمود: شكر آنچه درباره فضل و تاءييد و توفيق خداى سبحان (نسبت به ما) گفتى ، چگونه توان به جاى آورد اى اميرمؤ منان ؟ رسول الله (ص ) به نماز مى ايستاد تا پاهايش متورم مى شد و در اثر روزه دهانش از تشنگى خشك مى شد، به آن حضرت گفتند: اى رسول خدا! مگر خدا گناهان گذشته وآينده تو را نيامرزيده است ؟ فرمود: آيا نبايد خداى را بر آنچه انعام فرموده و ما را بدان آزمود سپاسگزا باشم ؟ به خدا قسم اگر اعضاى بدنم پاره پاره شود و چشمانم از حدقه بر سينه ام فرو غلطند، نمى توان شكر يك صدم نعمتى از نعمتهاى خدا را - كه شمارندگان شمارش آن نتوانند كرد - و حمد همه حامدان ، حق ، يكى ازآنها را ادا نتواند كرد، به جاى آوردم ، به خدا سوگند! نمى توانم ، جز آن كه خدا مرا چنان بيند كه در شب و روز و خلوت و آشكار چيزى مرا از شكر و ذكر او باز نمى دارد و اگر نبود كه خانواده ام بر من حق دارند و ديگران را نيز بر من حقوقى است كه ناگزير بايد در حد توان خويش آن حقوق را ادا كنم ، همانا چشم به آسمان مى دوختم و دل خود را به سوى خداوند متوجه مى ساختم و ديده و دل برنمى گرفتم تا خداوند جانم رابگيرد و اوست بهترين حكم كنندگان آن گاه حضرت امام زين العابدين (ع ) به گريه افتاد و عبدالملك (نيز) گريست . (بحارالانوار، ج 46، ص 57).
980 - دعاى امام سجاد (ع ) در مورد نماز
قال على بن الحسين - عليه السلام - فى دعائه
اللهم صل على محمد و اله وفقنا فيه على مواقيت الصلوات الخمس ، بحدودها التى حددت ، و فروضها التى فرضت ، و وطائفها، التى وظفت و اوقفها التى وقت ، و انزلنا فيها منزلة المصيبين لمنازلها الحافظين لاركانها، المؤ دين ، لها فى اوقاتها على ما سنة عبدك و رسولك - صلواتك عليه و اله - فى ركوعها و سجودها و جميع فواضلها على اتم الطهور و اسبغه و ابين الخشوع وابلغه
پروردگارا! به روان مقدس محمد و آل محمد (ص ) درود فرست و ما را يارى كن تا نماز پنج گانه خويش را در وقت فاضل وشريفى كه مقرر داشته اى بگذاريم ، و وظايف خويش به حد كفاف و كمال دا كنيم ، و در سايه طاعت و عبادت از مردمى شمرده شويم كه راه حق شناخته اند، و سعادت خويش را دريافته اند و اركان و جوانب آن را نگاه مى دارند و آن را در اوقات خود به همان طريقى كه بنده و فرستاده تو - كه درودهايت بر او و بر آل او باد - ركوع وسجود، و قيام و قعود مقرر ساخت و با منتهاى خشوع و حضور قلب و كامل ترين طهارت به درگاه تو برپاى ايستاده اند. (صحيفه سجاديه ، دعاى 44).
981 - عبادت امام سجاد (ع )
قال الباقر - عليه السلام -
و لقد دخل ابوجعفر ابنه عليه فاذا هو قد بلغ من العبادة ما لم يبلغه احد فراه و قد اصفر لونه من الشهر، و رمضت عنياه من البكاء و دبرت جبهته و انخرم انفه من السجود و قد رمت و ساقاه و قدماه من القيام فى الصلاة
982 - حضور قلبى امام باقر (ع )
قال جابر جعفى :
و لقد صلى ابوجعفر - عليه السلام - ذات يوم فوقع على راءسه شى ء فلم ينزعه من راءسه حتى قام اليه جعفر - عليه السلام - فنزعه من راءسه
روزى امام باقر (ع ) در حالى كه مشغول نماز بودند، چيزى بر سرشان افتاد حضرت به جهت تعظيم خداوند و حضور قلبى كه در نماز داشت ، بدون اعتنا، به نماز خويش ادامه دادند تا اين كه امام صادق (ع ) آمد و آن چيز را از سر پدرش برداشت . (بحارالانوار، ج 84، ص 253).
983 - امام باقر (ع ) و لباس خشن براى نماز
قال الصادق - عليه السلام -
كان لابى ثوبان خشنان يلى فيهما صلاته
پدرم دو لباس خشن داشت كه در آنها نماز مى خواند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 331).
984 - لباس دارى تصوير
عن الصادق - عليه السلام - قال :
انه كره ان يصلى و عليه ثوب فيه تماثيل
از امام صادق (ع ) روايت شده است كه آن حضرت كراهت داشت از اين كه با لباسى كه در آن تصويرى هست نماز بخواند. (وسائل الشيعه ، ج 3، ص 417).
985 - سجده امام صادق (ع )
عن حفص بن عياث قال :
راءيت اباعبدالله - عليه السلام - فى سجوده خمسمائة تسبيحه
شخصى مى گويد: ديدم امام صادق (ع ) در يك سجده ، پانصد باز ذكر (سبحان الله )را تكرار كرد. (وسائل الشيعه ، ج 4، ص 979).
986 - ولايت و نماز
عن الى عبدالله - عليه السلام - قال :
امرالناس بمعرفتنا و الرد و التسليم لنا، ثم قال : و ان صاموا و صلوا و شهدوا ان لااله اله الله ، و جعلوا فى انفسهم ان لا يردوا الينا كانوا بذلك مشركين
مردم ماءمورند تا ما را بشناسند و به سوى ما بازگردند وتسليم ما باشند و در صورتى كه روزه بدارند، نماز بخوانند و به يگانگى خداوند اقرار نمايند، ولى در خط ما عمل نكرده و از ما پيروى نكنند، در شمار مشركين خواهند بود. (اصول كافى ج 4، ص 124).
987 - خشوع امام باقر - عليه السلام - و امام صادق - عليه السلام -
كانوا ابوجعفر و ابوعبدالله - عليهماالسلام - اذا قام الى الصلاة تغيرت الوانهما حمرة و مرة و صفرة كاءنما يناجيان شى ء يريانه
وقتى كه امام باقر و امام صادق - عليهماالسلام - به نماز مى ايستاد، رنگ صورتشان گاهى قرمز و گاهى زرد مى شد و مثل اين كه دوبزرگوار با كشى كه با چشم او را مى بينند مناجات مى كردند. (بحارالانوار، ج 84، ص 248).
988 - سجده امام صادق (ع ) بر تربت امام حسين (ع )
كان الصادق - عليه السلام - لايسجد الا على تربة الحسين - عليه السلام - تذللا لله و استكانة اليه
امام صادق (ع ) جز بر تربت حسين - عليه السلام - بر خاك ديگرى سجده نمى كرد، و اين كار آن حضرت از سر خشوع وخضوع براى خداوند بود.
وسائل الشيعه ج 3، ص 608).
989 - بى هوش در حال نماز
نقل عن الصادق - عليه السلام -
انه كان ذات يوم فى الصلاة فخر مغشيا عليه فسئل عن ذلك قال : ما زلت اكررها حتى سمعت من قائلها
از امام صادق - عليه السلام - حكايت شده است كه روزى در نماز بود، بيفتاد، و از هوش برفت از او سبب اين حالت را پرسيدند، فرمود: پيوسته آن (آيه ) راتكرار مى كردم تا آن كه آن را از گوينده اش شنيدم . (محجة البيضاء، ج 1 ص 352).
990 - امام كاظم (ع ) و نماز
قال عن ابى الحسن الاول - عليه السلام -
كان اذااستوى من الركوع فى اخر ركعته من الواقال : اللهم انك قلت فى كتابك المنزل كانوا قليلا من الليل ما يهجعون و بالاسحارهم يستغفرون طال والله هجوعى و قل قيامى و هذاالسحر و انا استغفرك لذنوبى استغفار من لايملك لنفسه ضرا و لانفعا و لاموتا و لاحيوة و لانشورا ثم يخر ساجدا
امام كاظم (ع ) وقتى سر از ركوع نماز وتر برداشته و مى ايستاد، چنين مى گفت : خدايا تو در وصف متقين فرموده اى : (كمى از شب را مى خوابيدند و در سحرها استغفار مى نمودند)به خدا سوگند خواب من طولانى وشب خيزى من اندك است حال اين سحر است و من به استغفار از گناهانم برخاسته ام استغفار كسى كه نه مالك سود و زيان خود مى باشد و نه مرگ و حيات و نشورش را در اختيار خود دارد، سپس به سجده مى افتاد. (علل الشرايع ، ج 2 ص 53).
991 - امام كاظم (ع ) و تعقيبات نماز
موسى بن جعفر - عليه السلام - انه يصلى الفجر فيعقب الى ان تطلع الشمس ثم يسجد سجدة ، فلايزال ساجدا حتى تزول الشمس و قد وكل من يترصد اوقات الصلاة فاذا اخبره وثب يصلى من غير تجديد وضوء
وقتى نماز صبح را به جا مى آورد مشغول تعقيب و ذكر خداوند مى شد تا طلوع آفتاب برمى آمد آنگاه سر به سجده مى گذاشت و تا نزديك ظهر به دعا و ذكر و حمد مشغول بود چون ظهر فرا مى رسيد برمى خاست و بدون تجديد وضو به نماز مى ايستاد. (بحارالانوار، ج 48 ص 107).
992 - امام كاظم (ع ) و نماز شب
موسى بن جعفر - عليه السلام - يصلى فى جوف الليل حتى يطلع الفجر
حضرت موسى بن جعفر (ع ) از نيمه شب تا اذان صبح به نمازهاى مستحبى مشغول بود. (بحارالانوار، ج 48 ص 107).
993 - سجده امام كاظم - عليه السلام -
موسى بن جعفر - عليه السلام - يضع عشرة سنة كل يوم سجده بعد ابياض الشمس الى وقت الزوال
امام كاظم (ع ) به مدت ده سال ، هر روز از دميدن خوشيد تا ظهر سر بر سجده داشت . (بحارالانوار، ج 48، ص 107).
994 - نماز امام رضا - عليه السلام - در اول وقت
عن ابراهيم بن موسى القزاز قال :
خرج الرضا - عليه السلام - يستقبل بعض الطالبيين و جاء وقت الصلوة فمال الى قصر هناك فنزل تحت صخرة فقال اذن فقلت منتظر يلحق بنا اصحابنا فقال ،: غفران الله لك لا تؤ خرن صلوة عن اول وقتها الى آخر وقتها من غير علة ، عليك ابدا باول الوقت فاذنت وصلينا
قزاز مى گويد: امام رضا (ع ) به استقبال بعضى از طالبيين از شهر خارج شد وقت نماز فرا رسيد، امام با ياران خود به سوى قصرى كه در آن حوالى بود رفت و در كنار سنگ بزرگى فرود آمد و دستور داد اذان بگويند راوى مى گويد عرض كردم : منتظر ملحق شدن بعضى از ياران هستيم كه بيايند حضرت فرمود: خدا تو را بيامرزد! بدون عذر نماز را از اول وقت به تاءخير نينداز بر تو باد هميشه نماز رادر اول وقت آن به جاى آورى اذان بگو تا نماز بخوانيم . (مستدرك الوسائل ، ج 1 ص 185).
995 - هديه امام رضا (ع ) به دعبل
عن اسمعيل بن على اخى دعبل :
عن االرضا - عليه السلام - انه خلع على دعبل قميصا من خز و قال له : احتفظ بهذا القميص فقد، صليت فيه الف ليلة كل ليلة الف ركعة و ختمت القرآن فيه الف ختمة
امام رضا - عليه السلام - به دعبل ، قبايى از خز خلعت داد و فرمود: اين قبا را نگهدار كه در آن هزار شب و در هر شب هزار ركعت نماز خوانده ام و در آن هزار بار قرآن را ختم كرده ام .
996 - لباس نماز امام رضا (ع )
قال الرضا - عليه السلام -
احتفظ بهذا القميص فقد صليت فيه الف ليلة كل ليلة الف ركعة و ختمت فيه القرآن الف ختمة
در حفظ اين پيراهن بكوش ، چراكه من با اين پيراهن ( كه در تنم بود) هزار شب و در هر شب آن هزار ركعت نماز خوانده ام و هزار بار قرآن را ختم نموده ام . (بحارالانوار، ج 82، ص ‍ 310).
997 - نماز امام رضا (ع ) در زندان
عن عبدالسلام بن صالح الهروى قال :
جئت الى باب الدار التى حبس فيها الرضا - عليه السلام - بسرخس و قد قيد و استاذنت عليه السبحان ، فقال : لاسبيل ، لك عليه قلت : ولم ؟ قال : لانه ربما صلى فى يومه و ليلته الف ركعة
در سرخس به در خانه اى كه امام رضا (ع ) در آن زندانى بود آمدم و از زندانبان خواستم اجازه دهد به حضور آن حضرت برسم ، گفت : ممكن نيست گفتم : چرا؟ گفت : زيرا او در شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند.
(بحارالانوار، ج 82، ص 307 اصول وافى ، ج 2 ص 113)
998 - نماز امام زمان (ع )
عن ابى جعفر - عليه السلام -
يظهر الهمدى بمكة عند العشاء معه راية رسول الله -صلى الله عليه وآله - و قميصه و سيفه و علامات و نور و بيان ، فاذا صلى العشاء نادى باءعلى صوته يقول : اذكركم ايهاالناس و مقامكم بين يدى ربكم فقد اتخذ الحجر و بعث الانبياء و انزل الكتاب امركم ان لاتشركوا به شيئا و ان تحافظوا على طاعته و طاعة رسوله -صلى الله عليه وآله - و ان تحيوا ما احيا القرآن و تميتوا ما امات و تكونوا اعوانا عليه و اله - و وزراء على التقوى فان الدنيا قد دنا فناؤ ها و زوالها و اذنت بانصرام فانى ادعوكم الى الله و رسوله و العمل بكتابه و اماتة الباطل و احياء سنته فيظهر فى ثلاثماءة رجل و ثلاث عشرة عدد اهل بدر
مهدى موعود (عج ) هنگام نماز عشا در مكه در حالى كه پرچم رسول الله (ص ) در دست وپيراهن او را بر تن و شمشير وى را با خود دارد، ظهور مى كند و با او نشانه ها ونورانيت و بيان ويژه اى است پس هنگامى كه نماز عشا پايان يافت ، با صداى بلند اين چنين خطبه مى خواند: اى مردم ! شما را به ايستادنتان در پيشگاه خدا يادآورى مى كنم ؛ خدايى كه حجرالاسود را برگزيد، پيامبر را مبعوث و قرآن را نازل كرد و به شما فرمان داد كه هرگز شرك نورزيد و پيوسته در اطاعت از خدا و رسولش بكوشيد و آنچه راكه (قرآن مورد توجه قرار داده و) زنده نگاه داشته (توجه داشته ) و زنده نگاه داريد و آنچه را كه قرآن ميرانده بميرانيده و يار و ياور هدايت آوران و وزير تقوا پيشگان باشيد فنا و فرسودگى جهان نزديك است و من شما را به خدا، رسول ، عمل به قرآن ، از بين بردن باطل و زنده نگاه داشتن ، سنت (حق ) دعوت مى كنم ، امام باقر (ع ) افزود: پس از آن با 313 تن به تعداد مردان بدر ظهور (قيام ) مى كند
999 - اقتداى حضرت عيسى (ع ) به امام زمان (عج )
قال السدى :
يجتمع المهدى - عليه السلام - و عيسى بن مريم - عليه السلام - فيجى ء وقت الصلوة فيقول المهدى لعيسى : تقدم ، فيقول عيسى : انت اولى بالصلوة فيصلى عيسى ورائه ماءموما
در حديث آمده است : پس از ظهور امام زمان (عج ) عيسين بن مريم (ع ) در كنار امام حاضر مى شود و امام به او مى فرمايد: جماعت را امام باش ! ولى او مى گويد: تو به اين امر سزاوارترى ، و خود به عنوان ماءموم پشت سر امام مهدى (عج ) به نماز مى ايستد